دوشنبه، آبان ۲۷، ۱۳۸۷

همه کمبود محبت دارند...

همه کمبود محبت دارند
همه حتی آن شن، آن کشتی، آن دریا

شن در اندیشه ی پاهایی ست
که موافق باشند
در جهت های مخالف با هم

بادبان
در دل پاره ی خودحسرت قایق دارد
قایق سرگردان
حسرت باد موافق دارد

موج دریا با خود می گوید
گر نباشد کشتی
چه کسی می فهمد
من تلاطم دارم

همه کمبود محبت دارند
همه حتی این شعر
که دلش می خواهد مستمعان کف بزنند
و اگر امکان داشت
دنبک و دف بزنند

من دلم می خواهد راه خود را بروم
برخلاف جهت و سمت ِفلش
این میان اما شعر
بی خیالش، وللش!!

عمــران صلاحـی

هیچ نظری موجود نیست: