چهارشنبه، آذر ۰۹، ۱۳۹۰

چرا هميشه غمينم نگاه بايد داشت
چه كرده ام كه چنينم نگاه بايد داشت
اگر نه لايق لطفم، براي جور خوشم
مگر نه بهر همينم نگاه بايد داشت

چهارشنبه 9 آذر 1390

یکشنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۹۰

چند وقته اینجا فیلتره؛ نمی دونم. ولی اولین باری که وبلاگمو زدم که بالا بیاد و دیدم فیلتره، فکر کردم به خاطر پست قبلی‏ست.
کلی بهشون آفرین گفتم که چه زود فهمیدنُ فیلتر کردن.
بعدن دیدم نه کلن بلاگر فیلتره.
خوشحال شدم.

یکشنبه 18 اردیبهشت 1390

یکشنبه، بهمن ۱۰، ۱۳۸۹

یکی از دوستام ازم خواست تو وبلاگم مشکلشو بنویسم، شاید یکی یه راه حل خوب  براش داشته باشه.

از زبان دوستم:
من یه مشکلی دارم و از تمام خانم هایی که از اینجا رد میشن، درخواست کمک دارم.
می خواستم بپرسم تا حالا خانومی نازش رو، کلن همه‏ش رو با دستگاه اپیل لیدی، اپیلاسیون کرده؟ اگه یه نفر بگه تونسته اینکارو بکنه با وجود اونهمه درد، پس منم می تونم.
واقعیت اینه که اون قسمت پایین که پوستش نرمتره و در واقع گوشت و استخون اونجوری زیرش نیست، فوق العاده دردناکه با اپیل لیدی، اپیلاسیونش کنی.
ماجرا از اینجا شروع شد که یکی دو تا از دوستام که میرفتن آرایشگاه برای اپیلاسیون کل بدن و همچنین ناز نازی، به منم می گفتن بیا توام برو. من قبول نمی کردم، و همیشه از تیغ استفاده می کردم. یکیشون گفت داری اشتباه می کنی، بعده یه مدت از هر ریشه مو، دو تا مو درمیاد. تو دلم گفتم نه بابا مگه میشه! تا اینکه اون شب رفتم خونه و شروع کردم با دقت نگاه کردن. راست می گفت از یکی دو تا از ریشه های مو، دو تا مو دراومده بود. این شد که بهم برخورد و گفتم باید یه کاری بکنم.
از اونجایی که کلن من آدم مستقلی هستم و دوست دارم کنترل تمام مسائل مربوط به خودم دست خودم باشه، دوست نداشتم برم آرایشگاه برای اپیلاسیون. فکر کردم با اپیل لیدی کار موهارو یکسره کنم. فرداش رفتم حموم و یه دور با تیغ زدم، نباید از ته زده میشدن و یه کوچولو باید موها میموندن واسه اپیل لیدی.
از حموم که اومدم اپیل لیدی رو برداشتم و شروع کردم. با اینکه همه موهارو به خاطر اینکه قبلش با تیغ زده بودم نمی گرفت ولی فوق العاده دردناک بود. هی می خواستم ولش کنم ولی می گفتم اولین باری هم که زیربغلم رو اپیل لیدی کردم خیلی فجیع درد کشیدم ولی تحمل کردم و موفق شدم. این رو هم باید از پسش بربیام.
خیلی دردناک بود، طوریکه پاهام داشت می لرزید ولی ادامه دادم. به شدت جای ریشه های مو متورم شده بود.
فرداش دوباره رفتم حموم و بعدش دوباره اپیل لیدی، این دفعه اون موهایی که پریروز با تیغ زده بودم و حالا یه کوچولو دراومده بودن. باز هم به شدت درد داشت ولی تحمل کردم. تا اینکه تقریبن هر روز یا هر یکی دو روز اپیل لیدی کردم و الان دیگه اونجوری دردناک نیست.
از اینکه می دیدم انقدر تمیز و خوشگل شده خوشحال بودم و درد برام قابل تحمل تر می‏شد ولی همه اینها مربوط به قسمت بالای ناز میشد و هرگز نمی تونستم این جرات رو داشته باشم که موهای قسمت ظریفتر نازرو هم اپیل لیدی کنم.
باز امروز سعی کردم ولی فوق العادۀ فوق العاده دردناک بود. وقتی می‏خواد یه مو کنده شه فکر می کنی الانه که بمیری. نتونستم تحمل کنم و ولش کردم.
حالا دنبال یه راه چاره هستم، چیکار کنم؟ اگر بگم چقدر فکرم‏رو مشغول کرده، خنده‏تون می گیره ولی واقعن فکرم رو بدجوری مشغول کرده. هم می خوام بتونم کامل اپیلاسونش کنم و هم اینکه به کسی وابسته نباشم و خودم از عهده‏ش بربیام.
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم، بعله!
یکشنبه 10 بهمن

یکشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۹

سایت کدبانو به این آدرس http://www.kadbanoo.net موجوده... چیز خوبیه، برم عضو شم بلکه یه کم کدبانو شم من!

یکشنبه 23 آبان 1389

یکشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۹

قرارمان فصل انگور
شراب که شدم بیا
تو جام بیاور و من جان
یکشنبه 9 آبان 1389

سه‌شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۹

امروز صبح سر کار اومدنی یه دختره و پسره تو خیابون داشتن دعوا می کردن. اولش پشت من بودن و من نمی دیدمشون، فقط صداشونو می شنیدم. یه خورده قدمهام رو آرومتر کردم که ازم بزنن جلو و یه کمی ببینمشون.
یه دختر، پسر خیلی جوون. پسره به دختره گفت: من زن گرفتم، دختر کوچولو که نگرفتم. ولت می کنم میرما به حضرت عباس. دختره‏م مثل ابر بهار داشت گریه می‏کرد.
دلم از همین دعواها می‏خواد یعنی! البته یه خورده لایت‏تر باشه بهترتره!
سه شنبه 4 آبان 1389

پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

تا حالا اتوبوس سوار شدین؟ وقتی خیلی شلوغه و همه به هم چسبیدن؟
بعضیا که فکر می کنن بغل دستیشون حکم پشتی رو براشون داره، نه جایی و میله ای رو می گیرن، نه محکم سر جاشون وایمیسن. با هر تکون اتوبوس وزنشون میفته رو آدم که آدم فکر می کنه الانه دیگه جونش دربیاد.
حالا بدتر از همه اینه که تو قسمت خانوما که ماشاا.. وقتی سن هم کمی بالا رفته باشه وزن و هیکل دیگه تو استانداردها هم نمی گنجه، از پشت به تو چسبیده باشن. یعنی من رسمن می میرم وقتی سینه های سایز 90 به بالاشون به پشتم یعنی تو ناحیه کتف می چسبه. اون موقع هیچ کاری هم نمی تونم بکنم. اگه بچرخم البته اگه اصلن بتونم بچرخم، سینه هاش از روبرو بهم می چسبه که باز بدم میاد. اگه هم تو همون حالت بمونم یعنی سینه هاش به پشتم چسبیده باشه فکر می کنم داره بهم تجاوز میشه.
پنجشنبه 15 مهر 1389

پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

اونقدر سخت بود که حتی نخوام راجع بهش چیزی بگم. تمام چیزایی که قرار بود برای من باشه و برای من انجام بشه، برای پدر و مادرش انجام شد و چه ناخودآگاه اشکای من سرازیر میشدن وقتی برام تعریفشون می کرد. از خریدن تخت و پتو و روتختی تا کلی وسایل آشپزخونه ای که باید مال من می بود.
می خوام بگم خدایا من خیلی پخته شدم، کلی سفت و محکم شدم، کلی بزرگ شدم، دیگه بسه.
پنجشنبه 8 مهر 1389
خیلی خوابم میاد. می خوام یه روز بخوابم و دیگه بیدار نشم.
:)
پنجشنبه 8 مهر 1389

دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

پنج شنبه یکی از بچه های اینجا به ناخنام لاک زد. یه بک گراند براق ِ بی رنگ با یه گل کوچیک سفید گوشه هر ناخنی. اولش خیلی به سختی قبول کردم که اینکارو بکنه، گفتم یکیو بزن ببینم چه جوری میشه.. در ضمن قولم نمیدم که حتمن قبول کنم.
ولی بعد از اینکه زد دیدم چقدر ناخنام خوشگل شدن. گفتم آها حالا شدم خانم! فکر کنم تو کل عمرم حداکثر 3 بار، با اینبار 4امین بار باشه که لاک زدم.
دوشنبه 22 شهریور 1389
دلم خیلی براش تنگ شده، خیلی زیاد.
دوشنبه 22 شهریور 1389

چهارشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۹

آخه چرا بچه هر حیوونی انقدر خوشگلن آخه؟ فدات شم فیل خوشگل مامانی.


پنجشنبه 18 شهریور 1389

سه‌شنبه، شهریور ۱۶، ۱۳۸۹

کلاسامونو گرون کردن، اصلن خوشم نیومد. ترم پیش جا پر شده بود و نتونستم ثبت نام کنم و یه ترم عقب افتادم، به خاطر همین امروز که ثبت نام شروع شد، خیلی سریع رفتم ثبت نام کنم و 56,500 تومن مثل ترم قبل با خودم پول برده بودم. ولی خانومه گفت گرون شده ها، گفتم چقدر؟ گفت: 69,500. تو دلم گفتم کوفت بخورید، انقدر پول مفت به جیب می زنید و کلی حرص خوردم ولی مجبور بودم ثبت نام کنم دیگه.
سه شنبه 16 شهریور 1389

شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹

متن ترانه چشمات، مهرنوش



http://www.4shared.com/audio/9pD7V_u2/Mehrnoosh_-_Cheshmat.html
تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه

می دونستی که چشات شکل یه نقاشیه که تو بچگی میشه کشید
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟
می دونستی که توی چشمای تو رنگین کمونو میشه دید
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟

می دونستی که نموندی
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

تو که چشمات خیلی قشنگه
رنگ چشمات خیلی عجیبه
تو که این همه نگاهت
واسه چشمام گرمُ نجیبه

می دونستی همه ی آرزوهامو واسه ی چشم قشنگ تو پروندم، رفتش
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟
می دونستی که جوونیمو واسه چشم عجیب تو سوزوندم، رفتش
می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟

می دونستی که نموندی
دلمو خیلی سوزوندی
چشاتو ازم گرفتی
منو تا گریه رسوندی

می دونستی که چشامی همه ی آرزوهامی
می دونستی که همیشه تو تموم لحظه هامی

شنبه 6 شهریور 1389

چهارشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۹

دیگه دلم خیلی وقته خونه‏رو می‏خواد، خسته شدم بس که همیشه سر کارم.
نه خونه خودمو می‏خوام اصلن. خونه‏ای که خودم کدبانوش باشم و واسه کسی که دوستش دارم کدبانوگریش کنم و سر کارم دیگه نرم اصلن ِ اصلن.
پنجشنبه 28 مرداد 1389

پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۹

ماه رمضان

روزه نگیری، عذاب وجدان می کشتت.. روزه بگیری عذاب جسمی و روحی می کشتت!
نجشنبه 21 مرداد 1389

یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

پسرها هم «پرده بکارت» دارند!

پس از مطرح شدن ادعای این پزشک سنتی، گمانه زنی ها در مورد درستی یا نادرستی آن آغاز شد و تحقیقات و بررسی ها توسط پزشکان غیرسنتی آغاز شد و در نهایت به صحت ادعای «وام تی هونگ» پی بردند. همین امر در نجات یافتن آن سه جوان نیز تأثیرگذار بود.
به گزارش شبکه ایران، یک پزشک سنتی 54 ساله از کشور ویتنام که «وام تی هونگ» نام دارد، طی اظهاراتی ادعا کرد که پس از حدود ده سال تحقیقات به این نتیجه رسیده که پسرها نیز مانند دختران «پرده بکارت» دارند.
این پزشک سنتی در ادامه افزود: در سال دو هزار میلادی خانمی در منطقه ما مورد تجاوز سه فرد ناشناس قرار گرفت. پلیس پس از انجام تحقیقات، سه جوان را بازداشت کردند اما این سه جوان ادعا کردند که بی گناه هستند و تاکنون هیچ رابطه جنسی برقرار نکرده اند.
«وام تی هونگ» گفت: پس از شنیدن ادعای این سه جوان که به نظر بی گناه می آمدند، تحقیقاتم را آغاز کردم و پس از چند سال متوجه شدم که بر روی آلت تناسلی پسرها لایه ای وجود دارد که تا زمانی که اولین رابطه جنسی برقرار نشده، این لایه وجود دارد و به محض برقراری اولین رابطه جنسی توسط فرد، این لایه برای همیشه از بین می رود.
این پزشک سنتی همچنین افزود: پس از کشف این مسأله و رساندن خبر آن به وکلای این سه جوان بی گناه، آن وکلا توانستند به دادگاه ثابت کنند که این سه جوان تاکنون هیچ رابطه جنسی با کسی برقرار نکرده از همین رو آنان از اعدام نجات یافتند.
منابع خبری از کشور ویتنام اعلام کردند: پس از مطرح شدن ادعای این پزشک سنتی، گمانه زنی ها در مورد درستی یا نادرستی آن آغاز شد و تحقیقات و بررسی ها توسط پزشکان غیرسنتی آغاز شد و در نهایت به صحت ادعای «وام تی هونگ» پی بردند. همین امر در نجات یافتن آن سه جوان نیز تأثیرگذار بود.


 یکشنبه 3 مرداد 1389

یکشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۹

Don't aim for success if you want it; just do what you love and believe in, and it will come naturally.
David Frost
یکشنبه 20 تیر 1389

پنجشنبه، تیر ۱۷، ۱۳۸۹

بعد من چرا وقتی وبلاگای آدمای دیگه‏رو می‏خونم انقدر دلم می‏گیره؟
پنجشنبه 17 تیر 1389
یه آقا پیرمردۀ خیلی پیرمرد بهم گفت: خونه خالیه، میای؟
پنجشنبه 17 تیر 1389