بازم رسیدم به چیکار کنم؟
نه، جدن چیکار کنم؟
چیکار میتونم بکنم؟
نه، جدن چیکار کنم؟
چیکار میتونم بکنم؟
دوشنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۸
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
skip to main |
skip to sidebar
بايگانی وبلاگ
-
▼
2009
(198)
-
▼
ژوئیهٔ
(22)
- چقدر ِ چقدر، نمی دونید چقدر خوشحال شدم وقتی فهمیدم...
- آیا جواب سلام بیننده به گوینده ی اخبار واجب است؟
- چهار تا سیب، یه دونه شلیل، یه دونه آلو، قبلشم یه د...
- یه نخ کوچولو در حد 1 یا 1.4 سانتیمتر از دوخت کنار...
- نیمانی (Nimany)
- ریشه در اعماق اقیانوس دارد شایداین گیسو پریشان کرد...
- مدتها بود که تو شرکت آهنگ گوش نداده بودم یا اگه یک...
- دلم برای روزای شاد بودنم تنگ شده حتی.
- خدا هم اگر وجود دارد حق ندارد انقدر بی انصاف باشد
- یه احتمال دیگهم امروز صبح به ذهنم رسید؛ ممکنه برگ...
- به شماره ای که چند روز پیش افتاده بود و یه احتمال ...
- بغضمُ چیکارش کنم به نظرتون الان؟هی قورتش میدم، هی ...
- اگه اتفاقی براش افتاده باشه دیگه کلاس زبان نمیرم، ...
- بی خبری بدترین درد در عالم است.البته بعضی بر این م...
- بازم رسیدم به چیکار کنم؟نه، جدن چیکار کنم؟چیکار می...
- دو سه خط ایمیلی رو که از صبح نوشتم هنوز سند نکردم.
- استثناییدارم حواسمو پرت میکنم، گیر ندید.
- دلتنگی واژه ای ست که به احساس الان من میگویند
- این روزا دستم به نوشتن نمیره، شاید به خاطر اینکه س...
- الان که صدای آمدن مسیج موبایلم آمد، یک احساس عجیبی...
- آخی، چه مردم باشعوری! برگه ها تا ندارن، آخی!
- من حامله نیستم و تا حالا هم حامله نشدم، پس چرا بوی...
-
▼
ژوئیهٔ
(22)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر