سه‌شنبه، اسفند ۱۸، ۱۳۸۸

دیشب بدو بدو بعده کلاس رفتم خونه تا به موقع بتونم ویکتوریارو که این روزا شده مثل نون شبم! ببینم. رسیدم خونه و داشتم از شدت جیش می‏مردم ولی نشستم به ویکتوریا دیدن تا به آگهی‏های وسطش که رسید، دُویدم مانتو و شلوارم‏رو درآوردم و پریدم وسط دستشویی. آخ که چه حالی داد دستشویی کردن. فکر کنم این جمله پی جی‏رو قبلن گفتم که می‏گفت تنها لذتی که بعدش هیچ پشیمونی نداره دبلیو سی رفتنه. به نظرم درسته واقعن، خیلی تجربه‏ش کردم. وسط ویکتوریا شام خوردم و بعد رفتم دنبال رم ریدر که یه دونه داشتم ولی نمی‏دونستم به این رمه می‏خوره یا نه. امتحانش کردم و دیدم خورد بهش. کامپیوترُ روشن کردم و یه سری آهنگ ریختم توش. اگه بازم جا داشت من آهنگ داشتم که بریزم ولی بیشتر از 2 گیگ نبود. برخلاف اون چیزی که فکر می‏کردم دستم تو انتخاب آهنگ از کامپیوتر خونه زیاد باز نیست. ولی خوب بود.
بعدشم سریال بعدی فارسی1 یعنی ققنوس‏رو دیدم و دوباره رفتم سر کامپیوتر و بقیه آهنگهارو انتخاب کردم و خلاصه تموم شد.
رفتم طبق معمول هر شب دوش بگیرم که البته تو مواقع سرد سال شبا میرم، تو گرما صبحها، که شیر آب‏رو چرخوندم به سمت آب گرم ولی هر چی آب اومد، آبش ولرم رو به سرد بود و اصلن نمیشد بری زیر دوش.
مامانمو صدا کردم گفتم فکر کنم آب گرمکن خاموش شده، برادرم رفت که روشنش کنه. اومد و بهم گفت حداقل یه ساعت طول میکشه آب گرم بشه. بهتره بیای بیرون. من فقط لباسامو درآورده بودم و خدارو شکر خیس نشده بودم. مجبور شدم دوباره لباسامو بپوشم و بیام بیرون. رفتم مسواک زدم و گرفتم خوابیدم. صبح که پا شدم رفتم حموم و کلی بهم حال داد.
فکر کنم موقع این شده که بعد از این صبحها برم حموم. در ضمن حالمم بهتره!
سه شنبه 18 اسفند 1388

هیچ نظری موجود نیست: