پنجشنبه، آذر ۰۵، ۱۳۸۸

دیشب خواب پی جی رو دیدم، یعنی در واقع فکر کنم نزدیکای صبح بود. تو خوابم پی جی تو آمریکا نبود، تو یه کشور اروپایی بود مثلن آلمان، دقیق نمی دونم کجا. طوریکه من با اتوبوس رفته بودم :دی یعنی توجه کنید از اینجا تا اروپا رو میشه با اتوبوس رفتا!
خلاصه اینکه تو این شهر اروپایی پی جی تو یه پانسیون مانندی زندگی می‏کرد. رفتم همونجا و اول از سوراخ قفل تورو نگاه کردم، یعنی اینو بدونید من هر جا برم اول از سوراخ در تورو نگاه می کنم :دی
هیچی دیگه دیدم پی جی داره پول مولاشو که تو یه کشویی بود می‏شمره و تا صدای در رو شنید سریع همه‏رو گذاشت تو کشو و قفلش کرد.
رفتم تو و اون اصلن تعجب نکرد، بهش گفتم چرا تعجب نکردی؟ گفت آخه تو اتوبوس دیدمت که داری میای! واقعن که بعده دو سال و خورده‏ای چون تو اتوبوس منو دیده هیچ واکنشی از خودش نشون نداد.
یه چند تا از دوست موستاش اومدن و حتی یه دختری اومد با مانتو و شال، این دیگه آخرش بود. یه چیزاییم از اتاق و تخت و ایناش دیدم.
صحنه آخری رو هم که یادمه اینه که پی جی نشسته بود و من رفتم جلوش رو زانوهام نشستم و دستشو بوسیدم.
پنجشنبه 5 آذر 1388

۱ نظر:

م.س.ن گفت...

سلام وستای عزیز و خوب و نازنین و گرامی . امیدوارم خوب و خوشحال باشید . بهترینها و زیباترینها رو براتون آرزو می کنم . خوشحالم که برای زندگی خودتون تصمیم های درست و واقعی می گیرید . امیدوارم و دعا می کنم که اهورای مهربان باشکوه ترین سرنوشت رو با کمک کارگردانی و نقش آفرینی شما رقم بزنه . خواهش میکنم اگه اسم و آدرس بلاگتون رو هم عوض کردید حتماً به من اطلاع بدید البته اگه بنده رو لایق دونستید.