همکارم گیر داده من برم واسه گویندگی و دوبله. یعنی در واقع پیشنهاد اولش بازیگری یا گویندگی و از این چیزا بود که من گفتم دوست ندارم چهرهم دیده بشه و نمی خوام زیاد مشهور بشم، همون پُشت مُشتا باشم بهترتره. :دی
خلاصه از موضعش اومد پایین و گفت پس باید بری دوبلور بشی، میگه صدات خوبه واسه اینکار. میگه زنگ بزن اینور اونور، یا برو نمی دونم کجا تست بده، میگم آخه چی بگم؟ بگم صدام خوبه؟ بهم میگن برو بابا دلت خوشه. میگم دلم نمیخواد من برم و یه وقت اونا قبولم نکنن، دلم میخواد اونا منو کشف کنن. :دی
پنجشنبه 5 آذر 1388
خلاصه از موضعش اومد پایین و گفت پس باید بری دوبلور بشی، میگه صدات خوبه واسه اینکار. میگه زنگ بزن اینور اونور، یا برو نمی دونم کجا تست بده، میگم آخه چی بگم؟ بگم صدام خوبه؟ بهم میگن برو بابا دلت خوشه. میگم دلم نمیخواد من برم و یه وقت اونا قبولم نکنن، دلم میخواد اونا منو کشف کنن. :دی
پنجشنبه 5 آذر 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر