skip to main
|
skip to sidebar
آذرستان
شنبه، فروردین ۱۵، ۱۳۸۸
روز سیزده بدر رسمن مُردیم از خنده... یعنی همش صحنه.. خیلی باحال بود...
جزئیاتشو بعدن میگم..
شنبه 15 فروردین 1388
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
بايگانی وبلاگ
◄
2011
(3)
◄
نوامبر
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2010
(54)
◄
نوامبر
(1)
◄
اکتبر
(3)
◄
سپتامبر
(6)
◄
اوت
(3)
◄
ژوئیهٔ
(4)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(4)
◄
آوریل
(6)
◄
مارس
(5)
◄
فوریهٔ
(6)
◄
ژانویهٔ
(14)
▼
2009
(198)
◄
دسامبر
(13)
◄
نوامبر
(14)
◄
اکتبر
(7)
◄
سپتامبر
(10)
◄
اوت
(15)
◄
ژوئیهٔ
(22)
◄
ژوئن
(26)
◄
مهٔ
(18)
▼
آوریل
(18)
ویدا
جیم جونز
از شدت هیجان کم مونده بود قلبم وایسه.بعد از 10 سال...
ویولت
شنبه باید بره دکتر، بیمارستان یا یه چیزی تو این ما...
حسین پناهی
- -' _ _ _ _ _ _ - -' ._.. '
قلبم به شدت درد میگیره...نمیتونم تحمل کنم...یکشن...
آره عزیزم، حالا هی قهر کن، هی به من محل نزار، آخر ...
جدن وقتی توی روزنامه میخونی، یا تو این سایت و اون ...
خب کلن یه پست آموزشی:بنده کلی سرچ کردم تو سایتها ...
دوست ِ نازنینم، یاسمن امروز از شرکت رفت و من خیلی ...
سینما پارادیزو رو هرگز فراموش نخواهم کرد.توتو... س...
دارم قد کهکشان راه شیری دوست داشته میشم.تو خیابون ...
دیروز یه قرارداد کاریم بهم خورد، کلی ناراحت بودم چ...
این روزها همه فیس بوک دارند. شما چطور؟تب چیز خوبی ...
شب خیابان، مثل من است!هـر از چندیخاطرهای بیاحـتـ...
روز سیزده بدر رسمن مُردیم از خنده... یعنی همش صحنه...
◄
مارس
(15)
◄
فوریهٔ
(19)
◄
ژانویهٔ
(21)
◄
2008
(58)
◄
دسامبر
(20)
◄
نوامبر
(9)
◄
اکتبر
(12)
◄
سپتامبر
(17)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر