شنبه، اردیبهشت ۰۵، ۱۳۸۸

آره عزیزم، حالا هی قهر کن، هی به من محل نزار، آخر سرم بگو من یه جا گرفتم و دارم میرم. وقت نشد به فلانی بگم.
حالا تو رفتی و دوباره خواستی برگردی ولی دیگه جایی نداری.
اما یادم نرفته که یه روزی تو به من محبت کردی ولی الان واقعن نمی‏تونم برات کاری کنم فاطی جان.
شنبه 5 اردیبهشت 1388

هیچ نظری موجود نیست: