یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸

عینک

بعد امروز که این دختره که پشت گوشش یه گوشت اضافه خیلی خیلی بزرگ داره و منم خیلی خیلی به این چیزا حساس، برداشت عینک منو زد به چشمش که من بگم بهش میاد یا نه. یعنی کاش می تونستم پرتش کنم اونور قبل ِ اینکه عینکمو بدون اجازه برداره.
بعدترش مجبور شدم برای اولین بار برم عینکو با آب و ریکا بشورم، تمیز شد یعنی؟
یکشنبه 22 شهریور 1388

هیچ نظری موجود نیست: