یکشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۸

وقتی میرم این بلاگ و اون بلاگ و می بینم همه شبهای قدر رو بیدار بودن و دعا کردن مخصوصن اینکه حاجتی داشتن از خودم خجالت می کشم که به خاطر پریود بودن و بهانه اینکه نمی تونم قرآن بخونم، مثل خرس خوابیدم و فقط قبل اینکه خوابم ببره یه دعای کوچیکی کردم.
و نهایت جالبیش اینجاست که این چند روز به قدری خوابم زیاد شده بود که توانایی بیدار موندن رو نداشتم و البته از طرفی هم می گفتم من که پریودم و نمیشه قرآن بخونم پس واسه چی بیدار بمونم؟
هنوز بین شک و تردیدم که مگه برای خدا کی و چطوری دعا کردن مهمه؟ مگه مهمه که من چند روز بعده شبهای قدر دعا کنم یا در طول روز دعا کنم یا اینکه حتمن باید شب بیدار بمونم و دعا کنم تا دعام اجابت بشه؟
یا اینکه حتمن باید چیزای عربی بخونم و اگه فارسی بگم مورد قبول واقع نمیشه؟
خدایا شک و تردید رو از دلم بیرون ببر؛ تو که می دونی منی که امامزاده و غیره و غیره رو قبول نداشتم به خاطر مریضی پی جی و دعا برای شفاش هر هفته رفتم امامزاده. تا 3 هفته دیگه نذر 40 هفته ایم تموم میشه، خدایا اگه این امامزاده ها و امامات و پیغمبرات راستن بهم ثابت کن که شکّم بیخودی بوده. بهم ثابت کن که فقط سعی کردن برای آدم خوبی بودن فایده نداره و باید یه دین و یه راه برای زندگیم داشته باشم.
یکشنبه 22 شهریور 1388

۱ نظر:

fafa گفت...

منم وضعيت تو رو داشتم اما خب دعاها رو خوندم قرآن رو هم فقط به سر گرفتم... نماز و قرآن خوني رو نه تعطيل كه بدون اين دوتا اصلا شب قدر به آدم نمي چسبه .. ولي خب ديگه چيكارش ميشه كرد...