یکشنبه، اسفند ۰۹، ۱۳۸۸

خب من تا حالا صورتم‏رو بند ننداختم، اشکالی داره؟
یکشنبه 9 اسفند 1388

۲ نظر:

م.س.ن گفت...

سلام عزیز و خوب و مهربون و نازنین و گرامی .. ممنونم و سپاسگزارم که بزرگوارانه من رو بخشیدید.. راستش واقعاً متأسفم و از شما عذر می خوام من اصلاً نمی خواستم به احساساتِ لطیف و حساستون بی احترامی کنم و یا خدای نکرده به گویش و یا هر چیز دیگه... فقط تو اون لحظه می خواستم یه شوخی کوچیک با شما کرده باشم شاید بتونم یه لبخند کوچیک به شما هدیه بدم که البته چون کلاً در این کار مهارتی ندارم در بیشتر مواقع موجبِ رنجشِ عزیزانم میشم .
چند بار می خواستم بیام برایِ ادای وظیفه و عرض احترام و از شما معذرت خواهی کنم و البته چند بار اومدم اما از اون جایی که می دونم شما خیلی حساس و زود رنجید و در مواقعی که طوفانِ درونِ شما شروع بشه برای در امان موندن باید به خودت فرصت بدی تا این طوفان فروکش کنه و باز از اون جایی که می دونستم که با انسانی فوق العاده مهربان و بزرگوار در این فضا در تماسم و خلاصه بخشیده خواهم شد شکیبایی پیشه کردم.
به هر حال الان خیلی خوشحالم .. خیلی .. ازتون ممنونم که یه رنج رو از من گرفتید.
در مورد پست اخیرتون باید بگم که خوب البته خیلی تحمل تون زیاده که طی این 27 سال و با قد 58/1 سانتی تون این کار رو نکردید و باید بگم هیچم اشکال نداره چون اصلاً موهای ظریف و روشنتون قابل دید نیست که بند انداخته بشه... ببینم!!... نه اصلاً ... خیلی هم خوبه .. میگم خیلی خانمید .. بعد شما هی بیاید و شکسته نفسی کنید.

آذربانو گفت...

من اصلن نمی‏دونم چی شده و چرا من بخشیدمت؟ :دی
اصلن کی بخشیدم که خبر ندارم؟ مگه چی شده؟ من که هیچی یادم نمیاد.. جدی میگم..
بعدم خب یه حدسهایی در مورد من زدید که بعضیاش درسته و بعضی نه... البته باید بگم بیشترش درسته، نمیگم کدوما تا خوشحال نشی... ههههههههه