من چرا قلبم درد می گیره وقتی میرم وبلاگایی رو میبینم که دیگه کسی توش نمینویسه؟ همچین یه دردی میگیره که انگار نویسندۀ وبلاگه رو میشناخته! یه جورایی فکر میکنم که اون الان کجا میتونه باشه، چرا دیگه نیست؟ یا چرا اصلن نیستش؟ کجاست خب؟
وای دردش بیشتر شد، نکنه مُرده باشه، وقتی میگم قلبم درد میگیره، یعنی درد میگیره، توی دلم یه جوری میشه، آشوب میشه بخدا...
بعدش کلی آرزو میکنم که کاش زودتر باهاش آشنا شده بودم و نمیزاشتم که بره یا حداقل یه جای جدید خوب بره.
بعدش کاشکی میومد و یه چیزی میگفت که من مطمئن میشدم زنده و سرحاله و سرش به زندگی خوبش گرمه!!
بعدشم که کلن از "میثم شهسواری" تشکر میکنم که بهم یاد داد: ctrl+shift+4
۱ نظر:
هه هه، حس جالبی در در نوع خودش:پی
ارسال یک نظر