شنبه، دی ۲۸، ۱۳۸۷

در باب بكارت دختران: باكره ام، پس هستم!

اولن که همینجا بگم این مطلب دزدیه، دزدی که شاخ و دم نداره..
دومن بازم بگم نیاید پیغام خصوصی بدید و بگید وای این چی بود نوشتی و اصلن خودت مجردی یا متاهلی؟ اگه مجردی باکره‏ای یا نیستی؟ وای آبرومون رفت و از این حرفا... اوکی؟

تصور كنيد يك پسر ايرونی می‏خواد با يك دختر ايرونی ازدواج كنه. خوب اينكه احتمال زياد داره كه دختر خانوم قبلا چند تايی دوست پسر داشته كه بديهی و عاديه. پسر هم ژست روشنفكرانه‌ای می‏گيره و به روش نمياره. اما اگر پسر بفهمه كه محبوبش، با دوست پسرهای قبلی چندباری س.ك.س داشته و يا زبونم لال، باكره نيست. اونوقت چی؟ خوب معلومه به احتمال زياد به دختر خانوم (كه تا همين چند لحظه پيش به نظر آقا پسر خيلی مناسب و با كمالات بود) برچسب هايی مثل: هرزه و { ... } و غيره می‏زنه و قضيه ازدواج هم منتفی است. لازم به توضيح نيست كه خود اين آقا پسر قبلا دوست دختر داشته و حسابی هم س.ك.س داشته...
جا نخوريد.... من توی اين وبلاگ قرار نيست فقط از فلسفه بگم. قصد واقعی من اين هست كه بعضي از ديدگاهها رو درباره هستی و زندگی مطرح كنم. گفتن از فلسفه بهترين راه برای طرح اين ديدگاههاست. اما لازم می‏دونم گاهی هم عاميانه‌تر بنويسم. بهتره مثل سقراط، فلسفه رو به كوچه‌ها و خيابونهای شهرمون ببريم..... اگه موافقيد بريم...

خوب اونجا بوديم كه ازدواج اين دوتا جوون به خاطر باكره نبودن دختر خانوم به هم خورد. حالا فرض كنيد همين آقا پسر با خانم بيوه‎ای آشنا ميشه كه خصوصياتش مطابق تعاريفی هست كه آقا پسر از همسر آينده اش داره. يعنی آقا پسر از اين خانم بيوه خوشش مياد و هم رو می پسندن و احساس می كنن كه می تونن با هم زندگی كنن و ازدواج می كنن.... مشكل اينجاست كه اين خانم هم قبلا با يك مرد ديگه شبها و روزهای متوالی خوابيده و بيشتر از اون دختر هم س.ك.س داشته و اصلا هم باكره نيست! ولی آقا پسر بهش برچسب هرزه نمی زنه و ازدواج رو منتفی نمی كنه!

شايد بگيد كه موضوع باكره بودن دخترها قبل از ازدواج ريشه در سنتهای ما داره و جزء عقايد موروثی ما ايرانی‎هاست.
خوب من داستان رو عوض می‎كنم: يك آقا پسر ايرونی عاشق يك دختر خانم اروپايی ميشه. دختری موقر و متين و با كمالات. احساس می كنن كه می تونن با هم زندگی كنن و ازدواج می كنن. لازم به توضيح نيست كه دختر خانم اروپايی، قبلا چند تايی دوست پسر داشته و با اونها س.ك.س هم داشته و باكره هم نيست اما باز هم آقا پسر قصه ما نه به او برچسب هرزگی می زنه و نه ازدواج با او رو منتفي می كنه. چرا؟؟

يك دختر ايرونی كه تمام شرايط يك همسر ايده آل رو داره چون باكره نيست،‌ هرزه محسوب ميشه. نبايد باهاش ازدواج كرد. يك خانم بيوه با شرايط مشابه با اينكه باكره نيست ولي هرزه هم محسوب نميشه و ميشه باهاش ازدواج كرد. و جالبتر اينكه يك دختر خانم اروپايی كه باز هم شرايط يك همسر ايده آل رو داره و باكره هم نيست، برچسب هرزه نمی خوره و ميشه باهاش خوشبخت شد.

كاملا واضحه كه موضوع باكره بودن يا باكره نبودن و اين چيزها نيست. موضوع "نوع نگاه" اين آقا پسر به اين سه نفر هست.

اين آقا پسر و اكثر پسرهای ايرونی (و نه همه اونها) به دوست دختر به چشم يك اسباب بازی يك بار مصرف، يك بازيچه موقت، يك "چيز" تاريخ مصرف‎دار نگاه می كنن. راحت‏تر بگم (با عذر خواهی از خانم ها) به چشم يك دستمال كاغذی نگاه می كنن. بهش واقعا و از ته دل علاقه ندارن و احترام نميذارن و واقعا برای دوستیي نمي‎خوانش و بهش "وفادار" نيستن. ۸۰ درصد موضوع دوستی رو س.ك.س و اطفاء شهوت می دونن و ۲۰ درصد رو دوستی و پارك و سينما و مهمونی و اين چيزا می دونن. خوب چون خودشون به دوست دختر به اين چشم نگاه می كنن و می دونن كه توی ايران اكثر ايرانيها به دوست دختر (خصوصا اگر پای س.ك.س هم در ميون باشه) به چشم يك دستمال كاغذی نگاه می كنن.... طبيعيه كه با دختری كه قبلا س.ك.س داشته و باكره نيست ازدواج نمی كنن چرا كه نمی خوان دستمال كاغذی كس ديگری رو استفاده كنن....

اما خانم بيوه چی؟ معلومه اين خانم دستمال كاغذی شوهرش نبوده. رابطه اش آميخته با احترام و عشق بوده. به هم وفادار بودن و زندگیشون فقط به خاطر س.ك.س نبوده. برای هم ارزش قائل بودن و .... به همين خاطر اشكالی نداره كه باهاش ازدواج كنه.

دختر خانم اروپايی هم داستان داره! روابط دختر و پسرهای اروپايی هم همينطوره. يعنی توأم با عشق و احترام و از همه مهمتر "وفاداری". در طول دوستی، با ۱۸ نفر ديگه همزمان دوستی و س.ك.س نمی كنن. به هم وفادارن و به هم احترام ميذارن و مدام در حال بررسی هم هستن كه آيا می تونن تا ابد با هم باشن؟ يعنی ازدواج كنن؟ ‌كسی دستمال كاغذی كس ديگه ای نيست و اگر يكی از طرفين چنين فكری كنه و يا قواعد بازی جوانمردانه رو رعايت نكنه دوستی به هم می خوره. خوب دختر خانم اروپايی با اينكه باكره نيست ولی دستمال كاغذی هم نبوده.... پس ميشه باهاش ازدواج كرد.
يه موضوع جالب: اگر همين دختر خانم اروپايی در گذشته دوست پسرهای ايرانی داشت اونوقت باز هم آقا پسر باهاش ازدواج نمی كرد. طبق همون قانون دستمال كاغذی و شناختی كه از عرف موجود در بين پسرهای ايرانی داره.

دخترهای ايرانی اگر مطلع بشن كه نامزدشون در گذشته با دوست دخترهاش س.ك.س های متعدد داشته باز هم ازدواج منتفي نيست. می دونيد چرا؟ چون در ايران هيچ پسری دستمال كاغذی دخترها نيست. اين دخترها هستند كه بهشون به چشم يك مفعول، يك ماشين اطفاء شهوت و .... نگاه ميشه. و دخترها اين رو خوب ميدونن. دختر های ايرانی حتی اگر همزمان با چند پسر دوست باشن، به هيچ كدوم به چشم يك ماشين اطفاء شهوت و دستمال كاغذی نگاه نمی كنند، درست برعكس پسرها.

خوب در چنين جامعه ای با چنين طرز تفكری، يك دختر هر چقدر هم مناسب و باكمالات باشه اما اگر حتی يك بار، بنا به هر دليلی (ميل جنسی، كنجكاوی، عشق، اشتباه، اغفال، اجبار و .... ) س.ك.س داشته باشه و بكارتش رو از دست بده گناهكار محسوب ميشه و به او به چشم يك دستمال چركين نگاه ميشه.

جالب اينجاست كه هيچ كس در پی اصلاح اين نگاه نيست. كسی در پی زدودن اين زنگارهای فكری از ذهن مردم نيست. هنوز پرداختن به اين مسايل تابو محسوب ميشه و چرخيدن حول اين مسايل، گذشتن از خطوط قرمز هست. خوب پيامد اين موضوع هم روشن هست: جامعه‎ای كه از نظر جنسی بيمار هست و رنج ميبره، زندگی های زناشويی سست و ناپايدار (سری به دادگاههای خانواده بزنيد) خودكشی ها و خودسوزی های مكرر دختران (نگاهی به آمار خودسوزی در شهرستانها بندازيد) و صد البته جامعه‎ای كه دخترها و پسرهاش روزانه صد تا دروغ تحويل هم ميدن و هيچ وقت يك رابطه سالم و كامل رو تجربه نمی كنن و در آخر هم پزشكانی كه "بكارت" رو ترميم می كنن و كار و بارشون اين روزها سكه است. چون همه دخترهای ايرانی برای اولين س.ك.س با نامزد يا همسرشون نياز به بكارت دارن. از خانمها عذر مي خوام؛ ‌از آقايون هم همينطور؛ من هم عضوی از همين جامعه ام و برای جامعه خودم متاسفم.

مرسي كه وقت گذاشتيد.

هیچ نظری موجود نیست: