دوشنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۸

واقعن میخواستم جواب بدم، خب من چیکار کنم ساعت 12:33 شب زنگ زده؟ یعنی دارم فکر می کنم من سر ِ ساعت 12 سرمو گذاشتم رو بالش بعد دوازده و نیم خوابی بودم که متوجه ویبره موبایلم نشدم. یعنی نیم ساعته بنده تشریف بردم اون دنیا، ولی خدایی از خوابیدنم خیلی راضیم، خدارو هم بابتش شکر می کنم که شب بیداری تقریبن ندارم، مگه دیگه چی بشه! یعنی مثلن الان همه چی خیلی خوبه!
صبح که پا شدم دیدم موبایله یه دونه از این تیک مانند ِ قرمز رنگ داره، که یعنی یکی زنگ زده و پیغام گذاشته، بدو بدو رفتم تو منوش و دیدم بعله خودش بوده، بیچاره یه عالمه هم حرف زده بوده ولی هیچیش سیو نشده یعنی اصلن صداش نیومده بوده! خب رسمن از صبح تا حالا دارم می میرم که یعنی چی گفته؟ شاید کلن خداحافظی کرده، شاید عذرخواهی کرده، شاید گفته حالش دیگه خوب شده یا بدتر شده خدای نکرده، نمی دونم ولی کاش می فهمیدم.
دوشنبه 12 مرداد 1388

۱ نظر:

fafa گفت...

آخه دخمل خوب آدم وقتي منتظر يه خبري بهش برسه كه گوشيشو نمي زاره رو ويبره... من آخه چقدر بگم مادر؟ نصيحت دونيم درد گرفت ديگه.... آخ آخ